آداب جالب ماه رمضان در عراق
آداب و رسوم جالب ماه رمضان در عراق
آداب و رسوم ماه رمضان در عراق چگونه است؟ برای مسلمانان در سراسر دنیا ماه رمضان از اهمیت ویژهای برخوردار است. در میان کشورهای مسلمان، در عراق به عنوان یکی از قطبهای مذهبی و مهم بین شیعیان و سنیها، آداب و رسوم ماه رمضان شور و حال بیشتری دارد و مردم این کشور، مراسمهای خاص و ویژه این ماه را برگزار میکنند. در این مقاله از سرویس سبک زندگی به آداب و رسوم ماه رمضان در عراق و هر آنچه باید درباره در این باره بدانید، میپردازیم.
پیش از هر چیز بهتر است بدانید که آداب و رسوم ماه رمضان در عراق مشابه دیگر کشورهای اسلامی است ولی برخی رسوم، ریشه در فرهنگ و سنت این کشور دارد. البته نباید فراموش کنید که جنگ عراق و تبعات ناشی از آن نیز بر این آداب و رسوم تاثیر منفی، گذاشتهاند اما هنور ماه رمضان در این کشور ارج نهاده میشود و روزهداران از برکات این ماه تا حد ممکن، بهره میبرند. مردم عراق در این ماه رسومی را بجا میآورند که شامل موارد زیر میشود.
خرید قبل از ماه رمضان
از آنجایی که ماه رمضان به عنوان ماه مهمانی خدا شناخته میشود، عراقیها بر این باورند که باید خودشان را از قبل برای این مهمانی بزرگ آماده کنند. اولین کاری که عراقیها پیش از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان انجام میدهند، خرید مواد و وسایلی است که در این ماه لازم دارند.
این خرید معمولا شامل مواد غذایی میشود. حتی برخی شیرینیها و خوراکیهای ویژه این ماه نیز تا قبل از ماه رمضان به بازار راه پیدا میکنند و مردم برای تهیه این مایحتاج به بازار بزرگ عراق میروند تا با خرید این غذاها، شیرینیهای مناسبتی ماه رمضان و شربتهای مخصوص، خود را برای استقبال از ماه رمضان آماده میکنند.
مراسم بیدار کردن روزهداران برای سحر
احتمالا درباره این رسم که جزو مراسم ماه رمضان در مصر هم هست شنیدهاید. رسم بیدار کردن روزهداران برای خوردن سحری و بجا آوردن عبادات، از رسومی است که تقریبا در همه کشورهای مسلمان با ورود به ماه رمضان انجام میشود.
بنابر این رسم قدیمی و کهنه مسلمانان، برخی افراد در محلهها و کوچههای شهر میگردند و روی طبل میکوبند تا مردم برای خوردن سحری خواب نمانند. طبالها، از شب اول ماه رمضان تا آخرین شب این ماه، با نزدیک شدن به زمان سحری، مردم را بیدار میکنند تا از سحری و خواندن نماز صبح جا نمانند.
مثل ایران که در ماه رمضان خوردن برخی شیرینیها و غذاها متداولتر است، در عراق هم برخی خوراکیها برای ماه رمضان سرو میشوند. در میان شیرینیها باقلوا و شیرینی زولبیا جزو محبوبترینها هستند که میتوانید آنها را به وفور در این ماه، در بازارهای اقصی نقاط این کشور پیدا کنید.
از آنجایی که عراقیها علاقه زیادی به خوردن انواع شیرینیها دارند، طیف وسیعی از شیرینیها را هم میتوانید در سفره ماه رمضان و افطار آنها مشاهده کنید. در کنار زولبیا و باقلوا ترکی، شیرینیهای دیگری مثل بامیه، برمه، دهین، قطایف، محلبی و حلوای خرما (کلچا) همراه با چای یا آب جوش برای افطار خورده میشوند. عراقیها معمولا با همین شیرینیها افطار خود را باز میکنند.
تغذیه ماه رمضان در عراق
خوردن پیشغذاها و غذاهای مقوی در ماه رمضان جزو اصول تغذیه ماه رمضان در عراق است. به همین خاطر هم همانطور که گفتیم، عراقیها قبل از ماه رمضان اقدام به خرید انواع حبوبات، برنج، گوشت، مرغ، خرما، آجیل و … میکنند. یکی از مهمترین و اصلیترین غذاهای افطار در عراق و به ویژه شهر بغداد، سوپ دال عدس است. این سوپ معمولا به صورت پیشغذا و همراه با دیگر غذاها هم سرو میشود.
از دیگر غذاهای محبوب برای ماه رمضان در عراق میتوان به کباب، حلیم، کبه، حمص (همس)، مخلمح، دلمه و آبگوشت اشاره کرد. در کنار اینها، یک غذای معروف عراقی هم برای افطار یا سحری ماه رمضان تهیه میشود که «مسکوف» نام دارد. این غذا در اصل ماهی پخته شده روی زغال است که با ترشی، پیاز و نان تنوری سرو میشود و میتوان آن را به عنوان یکی از معروفترین غذاهای عراقی در رستورانهای مختلف این کشور به راحتی پیدا کنید.
دسرهای ماه رمضان در عراق
علاوه بر پیشغذا و غذاهای اصلی عراقی، به عنوان پسغذا یا دسر هم حلوای پخته و تهیه شده با خرمای خشک و کنجد که به آن «مدکوکه» گفته میشود، شله زرد، نوشیدنیها و شربتهای شیرین و مقوی مثل شربت لیمو عمانی، شربت کشمش و سکنجبین هم در سفرههای عراقیها در ماه رمضان به چشم میخورند.
تمبر هندی هم یکی از تنقلاتی است که در ماه رمضان برای فرو نشاندن عطش و دمای بالای بدن بعد از افطار به صورت شربت خورده میشود. کردهای عراق هم روزه خود را با شربت انگور سیاه باز میکنند.
اطعام مستمندان
ماه رمضان ماه برکت است و عراقیها در این ماه سعی میکنند به فقرا و نیازمندان کمکهای غذایی یا مالی کنند. با شروع این ماه، خانوادههای روزهدار عراقی، برای افطار ماه رمضان، مقداری از غذاهای خود را در یک سینی قرار میدهند و به مساجد و اماکن زیارتی میبرند تا آن را بین نیازمندان تقسیم کنند.
برگزاری مراسم دینی در مساجد
در مسجدهای عراق، طی ماه رمضان جنب و جوش بیشتری به چشم میخورد. مردم قبل از شروع ماه رمضان مساجد را تمیز و گردگیری میکنند تا برای برگزاری مراسم مذهبی، نماز خواندن و عبادتهای شب قدر، آماده باشند. عراقیها بعد از افطار در مساجد به بحث و سخنرانی درباره مسائل دینی و اخلاقی هم میپردازند.
برگزاری مراسم شب قدر
در میان عراقیهای مسلمان اعم از شیعه و سنی، شب قدر از اهمیت خاصی برخوردار است. عراقیها سه شب را به احتمال شب قدر، احیا یا شب زندهداری میکنند و در این شبها به خواندن دعاها، قرآن و زیارتهای مخصوص این شب مشغول میشوند.
زیارت اماکن مذهبی
مردم عراق بر این باورند که در ماه رمضان، زیارت امام حسین (ع) فضیلت بیشتری دارد، به همین دلیل هم در این ماه جمعیت عظیمی از روزهداران به کربلا میروند. همچنین به خاطر مصادف شدن این ماه با ضربت خوردن امام علی (ع)، زیارت نجف اشرف هم در بین مسلمانان و شیعیان جایگاه ویژهای دارد.
در این شبها عبادتهای مخصوص شبهای قدر، به صورت پرشوری برگزار میشود و مردم از درگاه خدا طلب بخشش و دعا برای برآورده شدن حاجتهای خود دارند.
برگزاری مراسم عید فطر
برای عراقیها پایان ماه رمضان و فرا رسیدن عید فطر از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این کشور برای شادباش عید فطر، سه روز را به عنوان عید در نظر گرفتهاند و همین موضوع نشان میدهد که این عید چقدر برای مردم این کشور مهم است.
عراقیها از قبل برای روز عید، لباسهای نو میخرند و در این روزها، به تهیه و پخت غذاها و شیرینیهای متنوع میپردازند. در میان مردم این کشور، یک کیک به نام «کلیچه» در روز عید فطر پخته و بین مردم پخش میشود.
اما برگزاری و بجا آوردن نماز عید فطر مهمترین برنامه این عید است که در هنگام صبح و به صورت جماعت در مساجد کشور عراق خوانده میشود. مسلمانان نیز به صورت پرشور، از خواندن این نماز، استقبال میکنند. مردم بعد از خواندن نماز به دیدار یکدیگر میروند و بزرگترها به کوچکترها عیدی میدهند. در این میان هم برخی از آنها سعی میکنند که این تعطیلات را به انجام سفرهای کوتاه اختصاص دهند.
از مهمترین مقصدهای سفر برای روزهدارانی که عید فطر را جشن گرفتهاند، زیارت کربلا، نجف و کاظمین است و اطراف حرمهای مطهر، تعداد زیادی مسافر و زائر حضور دارند. ماه رمضان در عراق از ابتدا تا انتها، پر از هیجان و شور است و مردم از برکات این ماه نهایت استفاده را میبرند.
نامگذاری ماه شعبان
کلیات نامگذاری ماه شعبان
اعیاد شعبانیه به مجموعه ولادتهای امام حسین (ع) (روز سوم)، حضرت ابوالفضل (ع) (روز چهارم)، امام سجاد (ع) (روز پنجم) و میلاد فرخنده امام زمان (عج) (روز نیمه شعبان) گفته میشود که در ماه شعبان قرارگرفتهاست.
ماه شعبان یکی از ماههای پر خیروبرکت است و اعیاد بسیار فرخندهای در آن قرار دارد. از جمله مناسبتهای این ماه میتوان به ولادت امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، امام سجاد (ع) و میلاد امام زمان (عج) اشارهکرد که باعثشده در طول ماه شعبان مسلمانان سراسر در شادی و شور به سرببرند و به اعیاد شعبانیه مشهورگردند.
علت نامگذاری ماه شعبان
پیامبر (ص) درباره علت نامگذاری ماه شعبان به این نام فرمود:
«إنَّما سُمِّیَ شَعبانُ لأِنَّهُ یَتَشَعَّبُ فیهِ أرزاقُ المُؤمِنینَ»
«این ماه، شعبان نامیده شد، زیرا روزی مؤمنان در این ماه قسمت میشود.» (ثواب الاعمال صفحه ۶۲)
اعیاد شعبانیه چیست؟
ولادتهایی که در ماه شعبان قرار دارد را «اعیاد شعبانیه» مینامند. این ولادتها به شرح زیر است:
- میلاد امام حسین (ع)
روز سوم ماه شعبان زمانی که خبر ولادت امام حسین (ع) را به پیامبر (ص) دادند ایشان به خانه امام علی (ع) آمد و به اسماء فرمود تا نوزاد را نزدش بیاورد. پیامبر (ص) در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت. - ۲. میلاد حضرت ابوالفضل (ع)
حضرت ابوالفضل (ع) در روز چهارم ماه شعبان سال ۲۶ هجری قمری در شهر مدینه بهدنیاآمد. پدرش امام علی (ع) و مادرش امالبنین بود. او در واقعه عاشورا ۳۴ سال داشت و تا آخرین لحظه از امام حسین (ع) و راهش دفاع کرد. - میلاد امام سجاد (ع)
امام سجاد (ع) دومین پسر امام حسین (ع) در روز پنجم ماه شعبان در شهر مدینه بهدنیاآمد. مادرش شهربانو نام داشت و دختر یزدگرد پادشاه ایران بود. امام سجاد (ع) در واقعه عاشورا ۲۴ ساله بود و به اذن پروردگار به دلیل بیماری نتوانست به میدان جنگ برود.
امام سجاد (ع) با این که در نهضت عاشورا به میدان جنگ نرفت، اما کارهای بزرگی انجام داد که باعث شد پیام این نهضت به گوش جهانیان برسد. - میلاد امام زمان (عج)
حضرت مهدی (ع) در روز نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری در شهر سامرا به دنیاآمد. نام او را از نام جدش حضرت محمد (ص) برگزیدند؛ چرا که با طلوع حضرت محمد (ص) جهانیان از جهل و گمراهی نجات پیدا کردند و با ظهور حضرت مهدی (عج) هم عالم بشریت بار دیگر از تاریکیها و گمراهیها رهایی پیداخواهدکرد.
حضرت مهدی (عج)
ایشان در سامرا و در تاریخ ۱۵ شعبان ۲۵۵ ه. ق. چشم به دنیا گشود. نام حضرت مهدی (عج) همنام جدش رسولالله است. این مشابهت در نام، بیدلیل نیست؛ بلکه گویای این حقیقت است که با طلوع رسول خدا (ص) جهانیان از جهل و گمراهی نجات یافتند و با ظهور فرزند امام زمان (عج) هم بشریت بار دیگر از تاریکی و ضلالت رها خواهد شد.
«وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» (آیه ۵ سوره قصص)
«ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم»
مهمترین القاب امام زمان عبارتاند از: مهدی (هدایتکننده به حق)، قائم (قیامکننده به حق)، منتظر (کسی که مؤمنان انتظار قدومش را میکشند) و حجت (گواه خدا بر خلق)
مزار حضرت ذوالکَفل
حضرت ذوالکَفل
حضرت ذوالکِفْل (علیه السلام) از پیامبران الهی است که بر بنی اسرائیل مبعوث گردید. نام آن حضرت در قرآن کریم 2 بار آمده است. حضرت عبدالعظیم حسنی در نامه ای از حضرت امام جواد (علیه السلام) پرسید که ذوالکفل چه نام داشت؟ آیا پیامبر بوده یا نه؟ آن حضرت در جواب مرقوم فرمودند که «حق تعالی صد و بیست و چهار هزار پیامبر بر خلق مبعوث گردانید که 313 نفر از ایشان مرسل بودند و ذوالکفل از جمله ایشان بود و بعد از سلیمان بن داوود مبعوث گردید. او در میان مردم حکم می نمود و هرگز غضب نکرد، مگر برای خدا. نام وی «عُوِیْدِیا» بود و همان است که حق تعالی در قرآن فرموده است: یاد کن اسماعیل و یَسَع و ذوالکفل را که هر یک از ایشان از جمله نیکان بودند».
حضرت ذوالکَفل و یهودیان
یهودیان، حضرت ذوالکَفل (علیه السلام) را همان حضرت حِزقیل می دانند و از او با نام «یِزْقِل» و «کیفیل» یاد می کنند. از گذشته های دور مقابر متعددی به حضرت ذوالکَفل نسبت داده شده است. ناصرخسرو قبادیانی در سفرنامه اش به سال 415 ش / 438 ق از مزار حضرت ذوالْکِفل در روستای «دامون» در 11/5 کیلومتری جنوب شرق شهر عَکا در شمال غربی فلسطین خبر داده است. مشهورترین مزار منسوب به حضرت ذوالکِفل (علیه السلام) در حدّ فاصل نجف و حله در حاشیه ی رود الهِندیّه و 30 کیلومتری جنوب غربی شهر حله (130 کیلومتری جنوب بغداد) قرار دارد. محدث قمی در باب فضیلت زیارت انبیا (علیهم السلام) نوشته است: «… و مرقد حضرت ذی الکفل در کنار شَطّ فرات در نزدیکی کوفه به مسافت چند فرسخ معروف است».
این بقعه قدمتی بسیار طولانی دارد. رابی بنیامین تودولایی در سفرنامه اش به سال 568 ق /1173 م گزارش مشروحی از این مکان ثبت کرده، ولی مدفون در آن بقعه شریف را یِزقیل (حِزقیل) دانسته و نوشته است: «بر روی قبر، لاک یک لاک پشت گذارده شده و روی آن یک گنبد زیبا ساخته اند. این بنا متعلق به یِهونا مَلِک یهودا و 25000 سربازی است که با او آمده بودند. بِخویاخیم تمام مزارع و تاکستان هایی را که مردوک… با او آمده بود، به کنیسه یِزقیل نبی بخشید. امروزه این محل برای یهودیان مقدس است. آن ها در ایام تعطیل مثل روز سال نو و روز صلح و آشتی به آن جا می آیند و دعا می کنند و در جشن شادی که در آن جا برگزار می شود، شرکت می کنند. فروشندگان عرب کالاهای خود را به آن جا می آورند. آن ها یک بازار سالانه که به آن «پِرا» می گویند، برپا می کنند.
در مراسم روزهای صلح، توراتی را که خود پیامبر نوشته است، بیرون می آورند و می خوانند. بر روی قبر یِزقیل نبی همیشه یک چراغ روشن است و فقط فتیله آن را عوض می کنند و وقتی روغن آن تمام شد، دوباره در آن روغن می ریزند. بنیادی در آن جا هست که کتاب های به جا مانده از دوران معبد را هم از دوره ی اول و هم از دوره دوم در خود جای داده است. زائران صدقات یک سال خود را جمع می کنند و به کنیسه نبی می دهند. به علاوه، کنیسه صاحب تمام ثروتی است که یِهونیا شاه به آن جا هدیه کرده و محمد المُکتفی (خلیفه عباسی) آن را تأیید کرده است. در طول جنگها این کنیسه به حرمت پیغمبر نه از طرف یهودیان آسیب دید و نه از طرف اعراب».
ذوالکَفل و ایرانیان
ناصرالدین شاه نیز در سفرش به عتبات عالیات به سال 1245 ش / 1278 ق این بقعه مبارکه را دیده و در سفرنامه اش چنین ثبت نموده است: « ذی الکفل را با دوربین تماشا کردم. یک مناره بلندی دارد. گنبدش مخروطی بسیار بلند است. دورش قلعه دارد و میان آن یهودی ها منزل دارند. بیرون قلعه خانوار زیادی بودند؛ محقق می گفت شیعه هستند».
ادیب الملک نیز در سفرنامه خود به سال 1273 ق از حرم حضرت ذوالکفل این گونه یاد کرده است: «وقت غروب آفتاب به نزدیکی ذی الکفل رسیدیم… در میان خانه ای از خانه های حصیری اعراب منزل کرده، صبح به زیارت ذی الکفل شتافتیم.
قلعه ذی الکفل
ذی الکفل قلعه ای است که از گچ و آجر ساخته اند و در سرِ بلندی اتفاق افتاده و بالاخانه ها و منظره های خوب به طرف دریا (رود فرات) دارد. به قدر دویست خانوار رعیت اعراب آن جا می شود و قدر بیست نفر یهودی در آن جا و میان صحن ذی الکفل منزل دارد و بالجمله یهودی آن جا را متصرف شده است، زیرا که یهودی اطراف و اکناف عالم، آن جا به زیارت می آیند. خدّامش همه یهودی هستند. بقعه ای دارد و صندوقی و روی صندوقش را پرده کشیده اند و عَلَم ها آویخته و به جای کتیبه به خط یهودی نوشته اند…
در پشت بقعه مسجدی است که قبر چهار نفر از حواریون آن جاست. و چند نفر از ریش سفیدهای یهود در آن جا نشسته اند و یک احرامی سفیدی بر سر انداخته، مشغول خواندن تورات بودند و قبر دختر ذوالکِفل نیز در همان مسجد است».
اگرچه بنیامین تودولایی عمارت حرم حضرت ذوالکِفل را به یهودیان نسبت داده، ولی معروف است که سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) در اوایل قرن هشتم هجری اهتمام به ساخت این بقعه کرده است.
گنبد زیبای این بنا در 11 طبقه و به صورت مخروطی ساخته شده است. در زیر این گنبد، صندوقی چوبین بر مزار منسوب به حضرت ذوالکفل (علیه السلام) قرار دارد. قسمتی از دیوارهای روضه مبارکه در قرن 13 هجری توسط یک بنای هندی با استفاده از کاشی هایی که با خود از هندوستان آورده بود، کاشی کاری شد. بر روی این کاشی ها، تصاویر گل و بوته و نقش های اسلیمی به سبک هندی و نیز کتیبه ای به خط عِبری مربع دیده می شود. مرمت قسمت های آسیب دیده این کاشی ها به دستور ناصرالدین شاه قاجار به سال 1245 ش با کاشی های ایرانی انجام شده است. برخی از نقاشی های دیواری نیز مربوط به دوره فرمانروایی سلاطین عثمانی در عراق است. در این مجموعه، غرفه هایی در دو طبقه برای اقامت زائران ساخته شده است. چندین قطعه عکس سیاه و سفید متعلق به سال 1305 ش / 1916 م از این بقعه موجود است.
برس نمرود
قدمت برس نمرود
برس نمرود، شهر کهن بورسیپّا بوده که همطراز بابل به شمار میرفته است.
عربها این ویرانه های عظیم را، که از بزرگترین آثارِ باقیمانده از عهد بابلیهاست، قصر نمرود بن کنعان «صَرْح نمرود» یا بُخْتُ نَصَر میپنداشتند.
در عصر حاضر نیز آن را خرابه های برجِ بابل میدانند.
این تصور نادرست حتی پس از آنکه راولینسن با استفاده از کتیبهها ثابت کرد که خرابهها متعلق به برج معبدِ «نبو» در بورسیپا بوده، همچنان وجود داشت.
تصرف حضرت علی اطراف دریاچه باتلاقی برس
هنوز روشن نیست که در قرون اولیه اسلامی، شهری در این ناحیه کهن بر جای بوده است یانه؛ تنها بَلاذُری از «عَجَمَه بُرس» (به آشوری : «اگمّی»)، ناحیه اطراف دریاچه باتلاقی نام برده که علی علیهالسلام تصرف کرده بود.
نظر تاریخنویسان در مورد برس نمرود
قُدامه به برسِ علیا و سفلی اشاره کرده و ابن خرداذبه در صورتهای خراج، آنها را سیبَیْن و وُقوف خوانده و از نواحی (طَسّوج) استانِ بِهْقُباذ مرکزی دانسته است.
در دوران باستان نیز ناحیه بابل و خصوصاً بورسیپا، از لحاظ صنعت نساجی شهرت داشته است.
این صنعت در دوره اسلامی ادامه یافت.
به گفته مسعودی جامههایی که در ناحیه برس تهیه میشد بُرْسیّه، یا به اعتبار نام روستایی میان برس و بابل و حلّه، خُطرنیّه خوانده میشد.
بنابراین، «نَرسِیّه» در معجم البلدان باید به «بُرسیّه» تصحیح شود.
موقعیت مکانی
برس نمرود محوطهای باستانی در استان بابل در کشور عراق امروزی است. زیگورات این محوطه، امروزه یکی از سالمترین زیگوراتهای برجای ماندهاست که گفته میشود الهامبخش برج بابل بودهاست.
بورسیپا در ۱۵ کیلومتری جنوب غربی شهر حلّه، به سمت نجف قرار دارد. در این محل تپهای دستساخت از آجر، به ارتفاع ۴۴ متر دیده میشود که به «برس نمرود» یا «برج نمرود» شهرت دارد و در افسانهها گفته میشود این تپه برجگونه جایگاهی است که از روی آن نمرود حضرت ابراهیم را به آتش افکند و در دشت روبروی این تپه، زمین بسیار وسیعی دیده میشود که همچون آجر پخته میباشد و گفته میشود بر روی این زمین آتش نمرود برای سوزاندن ابراهیم افروخته شدهاست.